جدول جو
جدول جو

معنی حقیر داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

حقیر داشتن
(شِ کَ تَ)
تحقیر. کوچک داشتن. محقر و خرد شمردن. اندک گرفتن. ازدراء. استحقار. (تاج المصادر بیهقی). اقتحام. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خوار گرفتن. ازراء
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقرر داشتن
تصویر مقرر داشتن
برقرار کردن، معین کردن، مقرر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یقین داشتن
تصویر یقین داشتن
به راستی و درستی دانستن، مطمئن بودن
فرهنگ فارسی عمید
(چَ تَ)
غصه داشتن. ناراحتی داشتن. سزاوار کیفر بودن. (کاری) دارای تبعات و عواقب وخیم بودن: چون صورت حال بشنید، معلوم کرد که آن زشت، چندان تبعت و زحیر ندارد و آن جنایت اثم کبیر نه. (مقامات حمیدی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تحیر داشتن
تصویر تحیر داشتن
فروماندن سرگردانی هاژیدن بشولیدن حیرت داشتن فرو ماندن: (در این حسن مقال تحیر دارم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذر داشتن
تصویر حذر داشتن
محتاط بودن، پرهیز کردن، برحذر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدر داشتن
تصویر قدر داشتن
ارز داشتن گرامی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقار داشتن
تصویر نقار داشتن
کینه داشتن عناد داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
نشناختن، گر بشایستی که دین را گستریدی هر خسی کردگار اندر جهان پبغمبری ننشاختی (ناصر خسرو) فرمودن هر نیزاندن تعیین کردن برقرار کردن: (... برحسب شریعت غرای محمدی. . جزیه بر تو مقرر دارم و ولایت تو بتو باز گذارم) (ظفرنامه یزدی. چا. امیرکبیر 372: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یقین داشتن
تصویر یقین داشتن
آور داشتن باور داشتن بی گمان بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذر داشتن
تصویر حذر داشتن
پرواییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
معین کردن، تعیین کردن، برقرار کردن، قرارگذاشتن، مقرر فرمودن، امر کردن، دستوردادن، حکم کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حاضربودن، حضور یافتن، آمدن
متضاد: غایب بودن، شرکت کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
ليكونّ حاضرًا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
Attend
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
assister
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
참석하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
شرکت کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
উপস্থিত থাকা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
kuhudhuria
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
katılmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
להשתתף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
出席する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
посещать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
उपस्थित होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
เข้าร่วม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
asistir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
partecipare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
assistir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
参加
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
uczestniczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
відвідувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
teilnehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حضور داشتن
تصویر حضور داشتن
bijwonen
دیکشنری فارسی به هلندی